تفکر سیستمی در سازمان روشی کاملاً متفاوت برای مدیریت کسب و کار شما است. یک سازمان معمولی از روشهای مختلفی برای بازاریابی یک محصول، خرید کالا، مدیریت روابط با مشتری و موارد دیگر استفاده میکند.
با یادگیری نحوه مدیریت این فرآیندها، میتوانید شرکت خود را به طور مؤثر اداره کنید. در حالی که مدیران و کارآفرینان از تفکر سیستمی در سازمان خود استفاده میکنند، اما اغلب این موضوع را به خوبی نمیشناسند.
درواقع، تفکر سیستمی کمک میکند که بتوانید پیشبینی کنید و نتیجه اهداف مورد نظرتان را شکل داده و کسب و کار خود را کنترل کنید؛
مفهوم تفکر سیستمی روشی بینظیر برای نزدیک شدن به رفتار روششناختی یا سیستمی است. در اصل، این یک روش متفاوت برای دیدن و صحبت در مورد واقعیتی است که هر روز در آن زندگی میکنیم.
با درک و تفکر از این طریق، میتوانید مجموعه دیگری از ابزارها را نیز برای نزدیک شدن به هر مشکل ایجاد کنید.
در نهایت هدف درک رفتار یک فرآیند کلیدی است. این به نوبه خود به شما امکان میدهد نحوه مدیریت سازمان و کارمندان را بفهمید. در سطح پایه، یک سیستم مجموعهای از قطعات و جزیره های به هم پیوسته یا وابسته به یکدیگر است که یک کل یکپارچه را تشکیل میدهند.
در این تفکر باید بخشهای متقابل با یکدیگر در تعامل باشند تا بتوانند بخشی از سیستم کامل باشند.
تفکر سیستمی به اینکه چگونه بخش های مختلف یک سازمان با هم ارتباط دارند، از یک رویکرد کلینگر استفاده میکند. در تحلیل سنتی، مردم فقط به عناصر جداگانه در یک سیستم نگاه میکنند. با استفاده از این نوع تفکر، باید به بازخورد هایی که به دست تان می رسد توجه کنید. بازخور یکی از مکانیسم هایی است که در اغلب سیستم ها موجود است.به عنوان مثال ترموستاتها ساده ترین دستگاههای مکانیکی هستند که با مکانیسم بازخور عمل می کنند. ترموستاتها با افزایش یا کاهش دما، اقدام به قطع یا وصل دستگاه می کنند. نظام بازخور در سیستمهای طبیعی نیز وجود دارد. موجودات زنده با دریافت نشانه های هشدار، رفتار خود را تغییر می دهند. به عبارت دیگر رابطه یک ارگانیسم زنده و محیط اطراف آن ارتباطی دو جانبه و مبتنی بر اصل بازخور است.
با تفکر سیستمی، میتوانید از نمودارها و گزارش ها برای نشان دادن و مدل سازی رفتار سیستم ها استفاده کنید. سپس، این اطلاعات به شما امکان میدهد پیشبینی کنید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
برای مدیران، گزارش های مدیریتی بسیار مفید هستند. گزارشات به شما امکان می دهد تا در طول زمان به تعامل عناصر مختلف بپردازید، همچنین به کارمندان کمک میکند تا بدانند که تصمیم و رفتار آنها چقدر تأثیرگذار است. هنگامی که از تفکر سیستمی در مدیریت و بهره برداری استفاده میکنید، به شما کمک میکند تا تصمیم های کاری مناسبی بگیرید. اگر میخواهید یک وسیله جدید خریداری کنید، این نوع تفکر باعث میشود هزینه آموزش کارکنان، زیرساخت ها و تأخیر در کار را تجزیه و تحلیل کنید. درنهایت، هدف تفکر در سیستم ها کمک به شما در جلوگیری از اتلاف وقت، پول و سایر منابع است. رویکرد سیستمی برای مدیریت، سازمان را به عنوان مجموعهای از بخشهای درهم تنیده و پویا در نظر میگیرد.
ثابت شده است این رویکرد زمانی ارزشمند است که در رابطه با موضوعات مهم، مشکلات طولانی مدت در تجارت، ذینفعان متعدد و عقاید و علایق متناقض و مشکلاتی که کارمندان قبلاً سعی در رفع آن داشته اند اما ناموفق بودهاند، مفید واقع شود. از مراقبتهای بهداشتی گرفته تا راه حل های پیشرفته فن آوری، مشاغلی که از این رویکرد برای پایدار بودن و دستیابی به تغییر سازمانی استفاده کردهاند، درک بهتری از چگونگی ارتباط عناصر دارند و توانستند با روشهای مؤثری برای توسعه، به راهحلهای تأثیرپذیری دست پیدا کنند.
هنگامی که شما اعضای تیم خود را به تفکر سیستمی دعوت میکنید، کسب و کار خود را کنترل میکنید و میتوانید آن را به طور کامل کنترل کنید. این موضوع تیم ها را قادر میسازد تا به جای تفکر انفرادی، به صورت سیستمی که همان همکاری است، فکر کنند. تصور کنید همکارانی دارید که با چالشها روبرو میشوند و از آنها پنهان نمیشوند. این قدرت تفکر سیستمی در سازمان است. این باعث میشود کل سازمان شما به چالش ها به عنوان فرصت های هیجان انگیز برای ابتکار و نوآوری نگاه کنند.
در تفکر سیستمها، سرزنش وجود ندارد. در عوض، تیمها تجربه شکست را به عنوان بخشی از فرایند یادگیری تجربه میکنند. در درون این بخشها، حتی زیر مجموعههای بیشتری وجود دارند. برای رسیدن به سازمان بزرگتر، همه این زیر مجموعهها باید تعامل مؤثر و مداوم با یکدیگر داشته باشند. این بخشها و زیرمجموعهها، وابسته به یکدیگر هستند که باعث میشوند کل سازمان به درستی کار کند.
هدف اصلی تفکر سیستمی در سازمان شامل ادغام اولویتها از بخشهای مختلف شرکت در کل سازمان است. این به سیستم اجازه میدهد تعادل خود را حفظ کند. در صورت برنامهریزی برای رشد، سیستم باید اهداف خود را نیز در بر بگیرد.
این نوع تفکر همچنین به تأثیر فعالیت های فعلی و آینده می پردازد. سازمان ها باید در پاسخ به عوامل داخلی و خارجی تغییر کنند. در حالت ایده آل، این نوع سازمان با ایجاد فضای رقابتی، رهبر بازار خواهد بود.
هر سیستم محدودیتی دارد و ممکن است شما از آن آگاه نباشید، اما توانایی در داشتن تفکر سیستمی در عملکرد سازمان تأثیر میگذارد. هنگامی که فرآیندهای مورد نظر را با توجه به محدودیتها، شناسایی، طراحی و مدیریت میکنید، میتوانید عملکرد کل سازمان را به طرز چشمگیری افزایش دهید.